پرسش :

«شیخ کلینی» که بود؟


پاسخ :
ابو جعفر محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی رازی (م 329 ق) یکی از بزرگترین و مهمترین محدثان و دانشمندان شیعه می باشد که نویسندۀ کتاب «کافی» نخستین کتاب از کتب اربعه حدیثی و فقهی شیعه است. او در دوران غیبت صغری امام عصر ارواحنا فداه در روستای کُلین (که امروز از توابع حسن آباد شهر ری است) به دنیا آمد و در دامان پدر و دایی بزرگوارش که هر دو از راویان اهل بیت (علیهم السلام) و دانشمندان مهم آن دیار بودند رشد و تربیت یافت و سپس برای تکمیل دانش خود به ری مسافرت کرد و در آنجا از حضور ابو الحسن محمّد بن اسدی کوفی بهره برد، سپس به قم رفت تا از محدثان و اصحاب ائمه نیز به استماع و فراگیری حدیث بپردازد و در آنجا از حضور بزرگانی چون احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی، احمد بن ادریس اشعری قمی، و عبدالله بن جعفر حمیری (صاحب کتاب قرب الاسناد) استفادۀ فراوانی کرد . او سپس برای تکمیل دانش خود بویژه دانش حدیثی و کلامی به سمت عراق روانه شد و در کوفه از ابن عقدۀ کوفی بیش از یکصد هزار حدیث فرا گرفت و سپس به بغداد رفت و در آنجا به تدوین و تالیف کتابهای مهم برای تشیع پرداخت و در همان شهر به دیار باقی شتافت. او در واقع به شهرهایی مثل مشهد، دمشق، ری، قم، کوفه و بغداد مسافرت کرده بود و در این مسافرتها فراز و نشیب ها و جنجال های فراوان حدیثی، تاریخی و اعتقادی فرقه های مختلف را از نزدیک مشاهده کرد و از محضر اساتید فراوانی بهره برد که مهم ترین اساتید وی عبارتنداز:
1ـ پدر بزرگوارش یعقوب بن اسحاق که خودش از راویان تراز اول شیعه به شمار می رود و آرامگاه و مقبره اش در کُلین همواره زیارتگاه شیعیان بوده است. 2ـ دایی او که ابوالحسن علی بن محمد علّان کلینی نام داشت و او نیز از راویان و محدثان تراز اول آن زمان بود. 3ـ علی بن ابراهیم بن هاشم قمی. 4ـ محمد بن یحیی عطار اشعری. 5ـ ابو الحسین محمد بن علی جعفری سمرقندی. 6ـ محمد بن احمد خفاف نیشابوری. 7ـ ابو العباس محمد بن جعفر رزّاز . 8ـ ابو علی احمد بن ادریس اشعری قمی. 9ـ ابو سلیمان داود بن کورۀ قمی. 10ـ احمد بن محمد عاصمی. 11ـ ابو الحسن محمد بن اسدی کوفی. 12ـ احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی. 13ـ عبدالله بن جعفر حمیری. 14ـ ابو العباس احمد بن محمد بن سعید ابن عقدۀ کوفی . 15ـ حسن بن فضل بن زید یمانی. 16ـ سهل بن زیاد آدمی. 17ـ محمد بن حسن صفار.
برخی از این محدثان از چنان جایگاهی برخوردارند که حتی مورد توجه و عنایت اهل سنت قرار گرفته اند.
موقعیت علمی کلینی در بغداد به گونه ای بود که شیفتگان فراگیری حدیث از سایر شهرهای جهان اسلام برای استماع احادیث معتبر به بغداد شتافته و از حضورش بهره می بردند. از این رو او به «ثقة الاسلام » شهرت یافته بود . شهرت او آن چنان بود که شیعیان شهرهای اسلامی کلینی را بهتر و بیشتر از نوّاب اربعه امام زمان (ارواحنا فداه) می شناختند. او حتی به فقه و حدیث اهل سنت تسلط داشت و بر اساس فقه چهار فرقه اهل سنت فتوا می داد و همۀ مردم او را مجتهد و محدّثی جامع الشرایط و مورد اعتماد می دانستند. وی شاگردانی نیز تربیت کرده بود که مهمترین آنها عبارتند از :
1ـ ابوالقاسم جعفربن محمدبن قولویه قمی. 2ـ ابوغالب احمد بن محمد زراری. 3ـ علی بن محمد بن موسی دقّاق. 4ـ احمد بن احمد کاتب کوفی. 5ـ ابو سعد کوفی. 6ـ ابو عبد الله محمد بن ابراهیم بن جعفر نعمانی نویسندۀ کتاب معروف الغیبة که تنها نسخۀ خطی «کتاب کافی» با خط او به جا مانده است. 7ـ محمد بن محمد بن عاصم کلینی. 8ـ محمد بن علی ماجیلویه. 9ـ ابو الفضل شیبانی. 10ـ ابو عبدالله محمد بن احمد بن عبدالله صفوانی. 11ـ ابو عبدالله احمد بن ابراهیم ضمیری (صیمیری یا صیمری). 12ـ عبدالله بن محمد بن ذکوان. 13ـ ابو القاسم علی بن احمد بن عبدوس.
جایگاه کلینی نزد دانشمندان بزرگ اسلام چنان والاست که حتی امروزه دانشمندان اهل سنت مثل آلوسی به روایتهای او اعتماد می کنند و بزرگانی مثل خطیب بغدادی، ابن عساکر، ابن حجر عسقلانی، و ابن اثیر او را ستوده و احیاگر اندیشۀ ناب شیعه و مکتب خاندان پیامبر اکرم «علیهم السلام» معرفی کرده اند.
کتاب مهم کلینی عبارت است از: الکافی که مهمترین کتاب حدیثی و اولین کتاب از کتب اربعه شیعه می باشد.
البته او کتابهای دیگری مثل رجال، رسائل الائمة، اشعار الائمة و الرد علی القرامطه نیز داشته است که از فتنه آتش سوزی دشمنان معارف اهل بیت «علیهم السلام» در امان نمانده اند.

پی نوشتها:
1ـ خیرالدین زرکلى، الأعلام، بیروت، دارالعلم للملایین، چ 8، 1989م، ج 7، ص 145.
2ـ علی بن هبة الله بن ماکولا، الإکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الأسماء و الکنى و الأنساب، بیروت، دارالکتب العلمیّة، 1411ق، ج 7 ، ص 144.
3ـ شمس الدین محمد ابن ناصرالدین قیسی دمشقی، توضیح المشتبه فی ضبط أسماء الرواة و أنسابهم و ألقابهم و کناهم، تحقیق محمد نعیم العرقسوسی، بیروت، مؤسسة الرسالة، 1993م ، ج 7، ص 337.
4ـ شیخ آقا بزرگ تهرانى، الذریعة إلى تصانیف الشیعة، قم، اسماعیلیان، 1408ق، ج 17، ص 245؛ ج 1، ص 316.
5ـ آیة الله شیخ جعفر سبحانى، موسوعة طبقات الفقهاء، قم، مؤسسه امام صادق علیه السلام، 1418ق، ج 4، ص 478، ص 480؛ ج 3، ص 400؛ ج 1، ص 316.
6ـ ابوسعید سمعانى، الأنساب، تحقیق عبدالرحمن بن یحیى المعلمى الیمانى، حیدرآباد، مجلس دائرة المعارف العثمانیة، 1382ق، ج 6، ص 23، ص 154، ص 209؛ ج 8، ص 297، ص 312؛ ج 9، ص 335؛ ج 11،ص 212؛ ج 12، ص 113، ص 315، ص 381؛ ج 13، ص 80، ص 311.
7ـ ابن کثیر، البدایة و النهایة، بیروت، دارالفکر، 1407ق، ج 6، ص 83؛ ج 7، ص 351؛ ج 11، ص 327.
8ـ ابوالقاسم ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، تحقیق على شیرى، بیروت، دارالفکر، 1415ق، ج 56، ص 297.
9ـ شمس الدین ذهبى، تاریخ الإسلام، تحقیق عمر عبدالسلام تدمرى، بیروت، دارالکتاب العربى، چ2، 1413ق، ج 24، ص 250.
10ـ سیدمحمد حسین حسینى جلالى، فهرس التراث، قم، دلیل ما، 1422ق، ج 1، ص 371.
11ـ اسماعیل باشا البغدادی، هدیة العارفین، بیروت، دارإحیاء التراث العربی (افست از: استانبول، المعارف الجلیلة، 1951م)، ج 1، ص 467.